معنی نام جمشید
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
آیین جمشید. [ن ِ ج َ] (اِخ) نام نوا و آهنگی است در موسیقی، منسوب به جمشید پادشاه پیشدادی. || نام لحن دوم از سی لحن باربد. (برهان).
خاتم جمشید
خاتم جمشید. [ت َم ِ ج َ] (اِخ) خاتم جم. انگشتر سلیمان:
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود.
حافظ.
رجوع به خاتم جم شود.
محراب جمشید
محراب جمشید. [م ِ ب ِ ج َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) آفتاب. (ناظم الاطباء). || روی معشوق:
برافکن برقع از محراب جمشید
که حاجتمند برقع نیست خورشید.
نظامی.
|| آتش. || جام جهان نما. (ناظم الاطباء).
انگشتری جمشید
انگشتری جمشید. [اَ گ ُ ت َ ی ِ ج َ] (اِخ) انگشتری سلیمان. رجوع به انگشتری سلیمان شود.
قلعه جمشید
قلعه جمشید. [ق َ ع َ ج َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت، واقع در یک هزارگزی جنوب سبزواران. سر راه فرعی سبزواران به کهنوج. سکنه ٔ آن 25 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تخت جمشید
تخت جمشید. [ت َ ج َ] (اِخ) دهی از دهستان مرودشت در بخش زرقان شهرستان شیراز است که در سی هزارگزی شمال خاور زرقان و در کنار شوسه ٔ اصفهان به شیراز قرار دارد. دامنه ای معتدل است. 580 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ سیوند و محصول آن غلات و حبوبات و چغندر وشغل اهالی زراعت است. این قریه دارای دبستان و پاسگاه ژاندارمری و تلگراف خانه است. و بناهای تاریخی تخت جمشید و قصر خشیارشا که معروف به آپاداناست در نزدیکی آن قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
نام های ایرانی
پسرانه، پسر طهمورث چهارمین پادشاه پیشدادی، جامشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر تهمورث پادشاه پیشدادی و دارای فره ایزدی
فرهنگ فارسی هوشیار
آنامیت جمشید: آتش
فرهنگ معین
(نِ جَ) (اِمر.) نام آهنگی از آهنگ های قدیم موسیقی ایرانی.
معادل ابجد
448